حمد و سپاس بي كران پروردگار جهان را كه انسان را با كمالات، فضايل و خوبيها آفريد، به راستي، در ميان انسانها، افرادي ملكوتي مشاهده ميشوند كه با ديگران مقايسه شدني نيستند، زيرا آنها با عملكردشان تاريخ آفريدند و ملّتهاي جهان را از خواب غفلت بيدار كردند.
شيخ التفسير و الحديث مولانا عبدالغني جاجروي(رح) از شخصيتهاي برجستۀ نهضت إشاعت التوحيد و السنّت و از بزرگمردان علم و عرفان، تزكيه و احسان، تقوا و بردباري و از افتخارات بزرگ جهان اسلام از محدودهي شهرستان (رحيم يار خان) كشور پاكستان بوده است. در حقيقت آثار خدمات و كمالات اين بزرگوار چنان گسترش يافته كه نه تنها كشور پاكستان، بلكه همهي آفاق را در نورديده است.
ولادت و تحصيلات:
شيخ التفسير و الحديث مولانا عبدالغني جاجروي(رح)در سال 1924م. در روستاي حاجي بلوچان واقع در دهستان اختيارخان بخشخان پور، شهرستان رحيم يارخان در خانه ملا غلام محمد(رح) ديده به جهان گشود.
ايشان در مدارس ديني مختلف از جمله جامعه اسلاميه (دانشگاه اسلامي) بهاول پور،علوم اسلامي را فرا گرفت و در بيست سالگي فارغ التحصيل شد.
مولانا عبدالغني جاجروي(رح)از شخصيتهاي برجستهاي همچون شيخ الحديث مولانا عبدالرحيم مولويانوي، مولانا محمد عبدالله درخواستي، مولانا خير محمد بهاول پور مكي(رح)، دروس حديث را فرا گرفت؛همچنين نزد شيخ التفسير مولانا احمد علي لاهوري روش تفسير مولانا عبدالله سندي و نزد شيخ القرآن مولانا غلام الله خان روش تفسير امام المفسرين و إمام الموحدين مولانا حسين علي ألواني نقشبندي(رح) را آموخت.
تدريس و تأسيس بدرالعلوم:
بعد از تحصيل علوم، در مدارس مختلفي بدون حقوق فقط براي رضاي خداوند متعال به تدريس پرداخت. سرانجام در سال 1963م. 1360 هـ .ق ـ در روستاي احمد چوهان از بخش بدلي شريف شهرستان رحيم يار خان، جامعه اسلاميه بدر العلوم حماديه را بنيان نهاد و بعد از 14 سال اين مدرسه به شهر رحيم يارخان منتقل گرديد، مولانا عبدالغني جاجروي(رح) تا آخرين لحظات زندگياش با تدريس، سخن وري و نويسندگي در اين مدرسه مشغول به خدمت دين اسلام بود.
اخلاق كريمانه و خصوصيات برجستة ايشان:
مولانا عبدالغني جاجروي(رح) عالمي ربّاني و شخصي درويش، صوفي، زاهد و ساده زيست بود كه هيچگاه زرق و برق دنيا او را تحت تأثير قرار نداد، ايشان هميشه شكر و سپاس خداي تعالي را به جاي ميآورد.
مولانا به شدّت مخالف كفر، شرك، بدعت، خرافه و شهرت بودند؛ايشان معتقد به گوشه نشيني، يكسويي، خدمت راستين دين بوده و در طول زندگي خويش بر اين شيوه عامل بودند، امّا در امور ديني و مذهبي قاطع بود و در مسايل شرعي هيچگونه مراعات و تسامحي نداشتند.
موحّد واقعي و داعي راستين توحيد:
مولانا عبدالغني جاجروي(رح) شيفته و داعي توحيد، سنّت و مذهب بود، از اين رو، بيشتر سخنرانيهايش دربارهي اين موضوع بود بلكه هيچ سخنرانياي از اين موضوع خالي نبود مولانا عبدالغني جاجروي(رح) ميفرمود: «چيزي جز توحيد بر زبانم جاري نميشود»
آري، مولانا عبدلغني جاجروي(رح) به هنگام بيان توحيد ميفرمايد: «كمك ميدهيد يا نميدهيد، آينده براي شنيدن سخنرانيام ميآييد يا نميآييد؟ خوب به من بد و بيراه بگوييد، ولي توحيد را گوش كنيد! به جز خداوند متعال كسي ديگر حاجت روا، مشكل گشا و غيب دان نيست، حتّي اگر آن غير خدا نبي، ولي، جن، فرشته زنده يا مردهاي باشد».
مولانا حسين علي ألواني(رح) دربارهي اين بزرگوار ميفرمايند:
«شيخ التفسير مولانا عبدالغني جاجروي(رح) فقيد المثال، مفسّر قرآن و خطيب توحيد و سنّت بود»
وفات جان گداز مولانا عبدالغني جاجروي(رح)؛
سرانجام بعد از 56 سال خدمت شبانهروزي دين، در جمادي الاول 1410 هـ .ق ـ 1990 م. بعد از نماز مغرب، اين خورشيد تابان علم و فضل براي هميشه از ديدگان پنهان شد.
آري، مولانا جاجروي(رح) نماز مغرب را امامت نمود و پس از آن نوافل و طبق معمول اذكار را أدا كرد. وقتي راهي خانه گرديد، دل پيچة شديدي شروع شد. آنگاه مولانا شروع به خواندن اين آيه كرد:
« فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ »(س:يوسف آیه101)
سر به سجده انداخت و در بارگاه پروردگارش با صد عجز و نياز جان خويش را تقديم نمود.
(إنا لله و انا إليه راجعون)
به راستي، الله تبارك و تعالي با فضل و كرم خويش، مولانا را با صلاحيتهاي غير معمول نوازش كرده بود؛ از طرفي به جايگاه علمي و تدريس ايشان بنگريد كه الله تعالي او را شيخ التفسير و الحديث قرار داده بود و از سويي ديگر، در تصوّف به ايشان مهارت كاملي عطا كرده بود.
برخي از آثار ماندگار شيخ التفسير و الحديث مولانا عبدالغني جاجروي(رح)در مورد توحيد.
1ـ مقدمه كتاب التوحيد (2 جلد)
2ـ كتاب التوحيد في التصرّف.
3ـ كتاب التوحيد في العبادة و الألوهية
4ـ كتاب التوحيد في العلم
5ـ کتاب التوحید فی الدعاء والنداء