چند روز بعد از آن عقد مواخات درميانشان برقرار ساخت، و محبت عشق و ايثار را به آن جامعه هديه كرد. (اما با وجود اين بازهم، براي عبادت خود جايي را مشخص ننمودهاند) هوا بسيار گرم است، مردم مدينه مشتاق امري هستند و آن ساخت مسجدي جهت عبادتشان ميباشد، و مركزي جهت يادگيري احكام دين جديد (اسلام) ساخت مسجد آغازميگردد با شوق و اشتياق مشغول ميگردند شور و شعف تمام وجودشان را فرا گرفته است آنها ميكوشند تا در كار كردن از همديگر سبقت گيرند تا اعمال نيك بيشتري برايشان نوشته شود. اين عشق و علاقه از كجاست؟ راستي رمز اين ايثار چه چيزي ميتواند باشد؟
جواب همهي اين سوال ها با ديدن رسول الله> پاسخ داده خواهد شد
آري! زعيم و رهبر اين جامعه نوپا خود با دستان مبارك دست به كار شده است سردار هر دو عالم مثل ساير اصحابC خشت حمل ميكند و چشمان اصحاب و ياران او را ميپايند انها ميبينند كه رسول نازنين امت دستانش غبار آلود گشته است. جلو ميروند و به خاتم پيامبران ميگويند تا فقط نظارت كند و دست به سياه و سفيد نزند، اما او همچنان با عشق براي خانهي خدايش عرق ميريزد و كار ميكند. ياران فداكار با ديدن اين صحنه بيشتر به وجد ميآيند هم صدا اين شعر تاريخي را كه به خوبي احساسات و محبت خالصشان را نسبت به پيامبرشان به تصوير ميكشد ميخوانند.
لئن قعدنا و النبي يعمل لذاك منا العمل المذلل
ترجمه: اگر ما بنشينيم و دست از كار بكشيم، حال آنكه نبي خدا> دارد كار ميكند البته اين عملي زشت، از جانب ماست.
راستي دوست من! آيا تا كنون انديشيدهاي كه چرا پيامبر> در آن روز آنگونه به يارانش در ساخت مسجد نبوي كار ميكردند؟
بله! رسول خدا> با اين عمل مباركش خواست به صورت عملي بگويد: من بنا لله بيتاً بني الله له بيتاً في الجنة
«هركس براي خدا خانهاي سازد خداوند خانهاي در بهشت برايش خواهد ساخت» پيامبر> ميخواست به ياران جان نثارش بگويد بايد در هر كار خير شتافت و از تنبلي پرهيز بايد كرد. او ميخواست با عمل زيبايش به تمامي مسئولان امتش تا قيام قيامت اين درس را بدهد كه مسئولان امتش تا قيام قيامت اين درس را بدهد كه مسئول بودن به اين معنا نيست كه فقط امر و نهي كرد، همچو پادشاهي بر صندلي تكبر تكيه زد و فقط نظاره گر بود يعني ميخواست بگويد: اي سرپرست خانواده در كارهاي خانوادهات با آنها كمك كن و اي رئيس فلان بخش تو نيز دست به كار شو و ... و اين درس را هرگز فراموش نكن.